دستمزد عجیب سوادآموزی هر بیسواد در کشور خراسان‌رضوی پیشگام در واکسیناسیون دام نمرات امتحان نهایی چه زمانی اعلام می‌شود؟ بی‌اختیاری ادرار، یکی از علائم اصلی اختلال در کف لگن است بهره‌مندی ۵ هزار دانش‌آموز مشهدی از خدمات بهزیستی پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (دوشنبه یکم مرداد ۱۴۰۳) | تداوم وزش باد در استان تا پایان هفته برای اولین بار در خراسان‌رضوی؛ افتتاح مرکز نگهداری شبانه‌روزی موقت اوتیسم تجویز آنتی‌بیوتیک در ایران ۱۰ درصد بیشتر از میانگین جهانی قاچاق معکوس دخانیات به دلیل قیمت پایین در ایران توصیه‌هایی در خصوص خشکی چشم | زائران اربعین مبتلا به خشکی چشم، اشک مصنوعی همراه داشته باشند کشف و ضبط ۱۳۰ قبضه سلاح جنگی غیر مجاز در شادگان خوزستان تغذیه و تحرک کافی از عوامل اثر گذار در حفظ سلامت استخوان و مفاصل است علت تأخیر در واریز حقوق تیرماه ۱۴۰۳ بازنشستگان تأمین‌اجتماعی | تعطیلات رسمی بهانه تأخیر در واریز حقوق و مستمری نشود! چرا مدیریت مصرف آب در تابستان امسال ضرورت دارد؟ | مراقب گرمای غیر طبیعی تابستان امسال باشید ابلاغ بیش از ۶۱ هزار میلیارد ریال از اعتبارات سرمایه‌ای خراسان رضوی ماجرای نامه مخبر برای حداقل‌بگیران تامین اجتماعی چه بود؟ | سه میلیون تومان برای متناسب‌سازی نیست! راه اندازی چهارمین مرکز خدمات جامع سلامت آموزشی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد اعمال‌قانون ۱۸۳۷ خودروی حادثه‌ساز در مشهد | توقیف ۴۴ خودروی متخلف (یکم مرداد ۱۴۰۳) آخرین وضعیت بانک‌ها در پرداخت وام ازدواج | ۲۷۰ هزار نفر در صف انتظار هستند (یکم مرداد ۱۴۰۳) چرا کمک هزینه معیشتی معلولان متوقف شده است؟ چرا قانون متناسب ‌سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی به درستی اجرا نمی‌شود؟
سرخط خبرها

تلاش برای یک رؤیا!

  • کد خبر: ۱۷۹۱۴۰
  • ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۳۷
تلاش برای یک رؤیا!
لحظه آخری که از همکارم خداحافظی کردم با اطمینان گفتم: «فردا می‌بینمت» و به سمت پارکینگ راهی شدم.

لحظه آخری که از همکارم خداحافظی کردم با اطمینان گفتم: «فردا می‌بینمت» به سمت پارکینگ که راهی شدم در میانه راه، پدر و مادری مسن را دیدم که برای بررسی مظنه لوازم خانگی و تهیه جهیزیه دخترشان در بازار دور می‌زدند. زن جوانی قیمت سرخ کن و فر برقی را می‌پرسید و درحالی که گوشه لبش را با دندان می‌گزید مردد به لوازم چشم دوخته بود. پیرمردی که بی توجه به زرق و برق لوازم خانگی نو از کنار فروشگاه رد می‌شد به فردی آن سوی خط تلفنش می‌گفت: «امشب به خانه ما بیایید!»

چند روزی از فوت مادرم گذشته بود و درگیر مراسم ترحیم بودیم، در پاسخ یکی از اقوام که پرسید «امشب کجا مستقر هستید؟» گفتم: «منزل مامان»، که فوری تأکید کرد: «دیگه نگید منزل مامان! این جا خانه باباست که خدا عمر طولانی به ایشان بدهد. از این پس، خانه مادرتان همان جایی است که خوابیده.» دلم هری ریخت پایین و اشکم سرازیر شد. چه حقیقت تلخی! انگار همه چیز فقط یک رؤیا بوده است.

از همان روز فکرم سخت درگیر شده است که چگونه این قدر قاطعانه و مطمئن از آینده می‌گوییم، قول می‌دهیم، دعوت می‌کنیم، برنامه ریزی می‌کنیم و تلاش و تلاش و تلاش... البته که تلاش و کوشش امری بسیار پسندیده است، اما کاش این همه سعی و دویدن برای کاری ارزشمندتر و هدفی والاتر باشد.

به هر آنچه از زندگی روزمره مادرم به جا مانده با حسرت نگاه می‌کنم و تصور اینکه برای به دست آوردن هر یک از این‌ها چقدر زحمت کشیده، از چه خواسته‌هایی چشم پوشیده و دل از چه آرزو‌هایی بریده است تا برای فرزندانش ماترکی باقی بگذارد، فارغ از اینکه آنچه باقی می‌ماند تا چه اندازه برای فرزندانش مهم یا لازم خواهد بود، قلبم را خراش می‌دهد. زیر لب فقط برای شادی روحش دعا می‌کنم.

این رویه معمولا نسل به نسل جریان دارد و تا به خود بیاییم می‌بینیم که اگر خوش شانس بوده باشیم دهه چهارم و پنجم زندگی مان را هم پشت سر گذاشته ایم و در سراشیبی عمر محدودمان به جز گرد آوردن کمی خرت و پرت، نصیبی از جهان با این وسعت نبرده ایم، اما همچنان سرگردان هستیم که واقعا به جز این راه موروثی که می‌رویم کدام مسیر و تلاش می‌تواند برای رسیدن به یک زندگی با کیفیت و کارآمد بهتر و جوابگوتر باشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->